دانشنامۀ دیزاین | مدخل دیزاین زیورآلات | نشر مشکی | ترجمۀ منظر محمدی
دیزاین زیورآلات عبارت است از خلق زینتآلاتی که به بدن میآویزیم. زیورآلات بازار وسیعی دارد که در آن نهتنها کارگاههای کوچک و سازندگان مستقل بهصورت منفرد سهم دارند، بلکه استودیوهای دیزاین با کانالهای پخش منحصربهخود، کمپانیهای تخصصی زیورآلات و شرکتهای فشن، عطر، و ضمایم فشن نیز تحت نام تجاری برندهای خود برای زیورآلات بازاریابی میکنند. برخی از سازندگان زیورآلات تلاش دارند هنرمند به حساب آیند، برخی دیگر خود را صنعتگر قلمداد میکنند و برخی نیز دیزاینر محسوب میشوند. حتی در میان آنان که دیزاینر به حساب میآیند نیز معمولاً دستهبندیهای دیگری وجود دارد، از جمله کسانی که مجموعههای کوچک تولید میکنند (یا حتی نمونههای انحصاری و/یا امضاشده تولید میکنند) و کسانی که بهقصد تولید انبوه در کمپانیها دیزاین میکنند.
برای تعریف دیزاین زیورآلات، بد نیست ریشهشناسی واژۀ «Jewelry» را بررسی کنیم. واژۀ آلمانی برای زیورآلات، اشماک (Schmuck)، با فعل انگلیسی قاچاق کردن (to smuggle) مرتبط است. این ریشۀ لغوی نشان میدهد تعریف اصطلاح زیوآلات ممکن است در طول زمان بهتدریج از چیزی که باید مثل گنج از آن محافظت کرد به زیوری نمایشی که قرار است به فرد شأن و وقار ببخشد تحول یافته باشد. البته واژۀ انگلیسی آن هم رابطۀ تنگاتنگی دارد با واژۀ «جواهر» (تقریباً با همان حالوهوایی که در آواز مریلین مونرو، «الماس بهترین دوستِ دخترهاست»، حس میشود) ‒ اما مفهومی که ما امروز از زیورآلات درک میکنیم ابداً منحصر به استفاده از جواهرات یا حتی فلزات گرانبها نیست، بلکه تقریباً هر مادۀ قابلتصوری از جمله پلاستیک، کاغذ، کش لاستیکی و مقوای کارتن را هم شامل میشود.
چنین تعریفی از این محصول، که روزبهروز بازتر و نامحدودتر میشود، به این عرصۀ دیزاین امکان داده استانداردهای نوینی برای ارزش زیورآلات تعریف کند. از سدههای میانه تا عصر آرت نوو در اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم، ارزش اصلی زیورآلات تقریباً منحصراً به گرانبهایی مواد آن بستگی داشت. امروزه ترکیببندی، اصالت، نوآوری و منحصربهفرد بودن یک محصول زیورآلات در تعیین ارزش آن اهمیت روزافزون پیدا کرده است. این تحول گاه سبب بروز تعارضاتی بین سازندگان سنتی زیورآلات و بازار این محصول شده است.
وجه اهمیت زیورآلات نیز از دیدگاههای مختلف متفاوت است. میتوان صرفاً از نگاه سرمایهگذاری اقتصادی برای آن ارزش قائل بود (خصوصاً وقتی جواهرات، طلا، نقره و پلاتین در آن به کار رفته باشد) یا آن را به چشم نوعی تفنن در خودآرایی دید، یا مصنوعی نمادین برای کسب وجاهت و احترام. این مورد آخر خصوصاً در زمینههایی چون سلطنت، سیاست و ارتش، در استفاده از تاجهای سلطنتی، عصای سلطنتی و مدالها، بهعنوان نشانِ قدرت و اقتدار نمایان است. این کاربردهای نمادین در عرصۀ زندگی روزمره نیز مشهود است. زیورآلات، مثل پوشاک، میتوانند فرد را ثروتمند، آلامد و چشمگیر جلوه دهند؛ به بدن ریخت و جلوه ببخشند؛ فرد را موقر و موزون نشان دهند یا برعکس. در همان حال، زیورآلات میتوانند توجه بیننده را به هر بخش از بدن که فرد بخواهد بر آن تأکید داشته باشد جلب کنند: گوش، گردن، سینه، مچ دست، و در موارد نادر ساق و انگشتان پا (و محبوبیت روزافزون سوراخ کردن اجزای بدن، که طیف امکانات استفاده از زیورآلات را از این هم بیشتر میکند).
نویسنده
میشائیل ارلهاف (Michael Erlhoff) دارای مدرک دکتری جامعهشناسی و ادبیات آلمانی و از اعضای هیئت داوری داکیومنتا 8، مدیرعامل اجرایی انجمن دیزاین آلمان، رئیس هیئتمؤسس بنیاد ریموند لووی، عضو هیئتمؤسس مدرسۀ بینالمللی دیزاین کلن، استاد مهمان در دانشگاههای هنگکنگ، توکیو و تایوان، ویراستار سالنامۀ کورت شویترز و نویسندۀ کتابهای متعددی در زمینۀ دیزاین، هنر و فرهنگ بوده است. او در کلن زندگی میکند و استاد مدرسۀ بینالمللی دیزاین کلن است و به تألیف کتاب و مشاوره در زمینۀ دیزاین مشغول است.