ضرورتِ باور بدون دیدن، یا اعتماد در دنیای بی‌اعتمادی


 

این جواهر منحصر به فرد و جذاب، فرضیات شما را به چالش می‌کشد و از شما می‌خواهد که باور کنید.

 

اتو کونزلی نویسنده، معلم و یکی از مشهورترین جواهرسازان معاصرجهان است. در سال ۱۹۴۸ در زوریخ متولد شد، در مدرسه‌ی هنرهای گشتالت زوریخ و آکادمی هنرهای زیبای مونیخ تحصیل کرد و از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۴ استاد و رئیس دپارتمان تحصیلات تکمیلی رشته‌ی طلا و جواهرسازی در آکادمی هنرهای زیبای مونیخ بود.

آثار مینیمالیستی و در عین حال دقیق کونزلی با بهره‌گیری از قدرت استعاره و شمایل‌نگاری، با ظرافت و پیچیدگی، به پدیده‌های فرهنگی اشاره دارند. اتو کونزلی استاد جواهرات مفهومی است. آثار او ساده و متفکرانه هستند، اما اغلب با نوعی بازیگوشی همراه شده‌اند. او با استفاده از کنایه، جنبه‌هایی از زندگی مدرن مانند مصرف‌گرایی، ثروت، قدرت و غرور را به چالش می‌کشد. آثار او به پدیده‌های فرهنگی اشاره دارند و با استفاده از قدرت استعاره و شمایل‌نگاری، با شوخ‌طبعی و ظرافت، جواهراتی خلق کرده که هم زینت‌بخش هستند و هم به عنوان وسیله‌ای برای بیان دیدگاه‌های او عمل می‌کنند. می‌توان گفت که اتو علاقه‌ی دیرینه‌ای به طلا، چه به عنوان ماده و چه به عنوان نماد، داشته است.

اثری از او که در سال ۱۹۸۰ با عنوان «طلا کور می‌کند» معرفی شد، یک النگوی ساخته شده از لاستیک سیاه به قطر هشت‌وسه‌دهم سانتی‌متر است که یک گوی طلای هجده عیار به قطر دوازده میلی‌متر و به وزن تقریبی هفت گرم را در بر می‌گیرد؛ البته این گوی طلایی کاملاً توسط روکش لاستیکی سیاه محصور و پنهان شده است. این النگو واکنش اتو بود به سازندگانی که با استفادۀ خودسرانه از طلا، به ‌عنوان فلز باستانی و مقدس، با روش‌های بی‌مورد برای افزودن «ارزش» به آثارشان استفاده می‌کردند.

همان‌طور که هر فردِ آشنا با جواهر معاصر می‌داند، تنوع اشیا و ‌کردوکارهایی که می‌توانند تحت ‌‌این عنوان قرار گیرند شگفت‌انگیز است. جواهرات کونزلی نمونۀ بارز گرایشی مفهومی‌ هستند که جواهر معاصر را مشخص می‌کند؛ گرایشی که در آن مصالح و مهارت‌ها در خدمت ایده‌ها قرار می‌گیرند، به جای آنکه به خودیِ خود ستایش شوند. «طلا کور می‌کند» اثری مشخصاً پوشیدنی است که با پنهان کردن «عنصر ارزشمند» در درون لفافۀ لاستیکی «بی‌ارزش»، از ما می‌خواهد در روشِ نسبت دادن ارزش به مصالحی مانند طلا تجدید‌نظر کنیم. در واقع، در وهلۀ نخست از پوشنده/خریدار خواسته می‌شود تا به وجود طلا در اثر باور داشته باشد، چون تنها زمانی دیده می‌شود که لاستیک بر اثر استفادۀ مستمر از بین برود. (خرید اثر شامل ضمانت تعویض رایگان لولۀ لاستیکی می‌شود.) در نهایت، کونزلی دو نوع ارزش را مقابل هم قرار می‌دهد: ارزش مصالح‌ گرانبها، که پایه و اساس جواهرات مرسوم را می‌سازد، و ارزش بیان هنری و کار مفهومی ‌سازنده، که اساس ارزشمندی در جواهر معاصر قلمداد می‌شود.

«طلا کور می‌کند» پاسخ خشمگین کونزلی به بی‌اعتمادی بود. اثری دربارۀ باور داشتن بدون دیدن است، دربارۀ اعتماد است و برداشت‌های فرد را دربارۀ حقیقت و ارزش مادی به چالش می‌کشد. شاید نکتۀ اصلی در «طلا کور می‌کند» این است که از شما خواسته می‌شود باور کنید. بانکدار و کلکسیونری آمریکایی که یکی از خریداران النگوی کونزلی بود، وقتی برای سرمایه‌گذاران سخنرانی می‌کرد، النگوی خود را به آنها نشان می‌داد و داستان آن و اینکه یک گوی طلا داخل آن است را تعریف می‌کرد. او می‌گفت باید به هنرمند اعتماد کرد، چون اگر اعتماد نداشته باشید باید النگو را از بین ببرید تا بفهمید که آیا این حرف درست است یا نه؛ و نتیجه می‌گرفت که در مورد بانک هم همین‌طور است. سرمایه‌گذاران یا باید به بانک اعتماد کنند یا اگر به بانک اعتماد ندارند باید پایه‌های آن را از بین ببرند، برداشتی خودخواهانه از استعاره‌ای جالب.

در نهایت، اتو این داستان جالب را تعریف می‌کند:

«یک النگو را از طریق یک گالری در مونیخ به یک خانم ثروتمند فروختم که آن را به پسر نوجوانش داد. این قطعه فقط چند هفته پس از تحویل برای تعمیر برگشت. سوراخ چشم‌شکل روی لاستیک (که در اثر ساییدگی به مرور زمان ایجاد شده بود) کمی ناجور به نظر می‌رسید، اما من طبق قولی که به همه خریداران داده بودم، لوله را تعویض کردم. یک هفته بعد دوباره برگشت. حالا نگاه دقیق‌تری انداختم و به وضوح دیدم که لاستیک باید با یک چاقوی تیز بریده شده باشد. همچنین می‌توانستم یک علامت روی کره طلایی ببینم. من - از طریق گالری - با مادر صحبت کردم و او شوکه شد اما بلافاصله به پسرش شک کرد که برای خودنمایی جلوی دوستانش به آنها ‌گفته است که یک کره طلایی داخل النگو است و اگر باور نمی‌کردند، پیشنهاد می‌داد که النگو را باز کند و حتی به آنها گفت که هنرمند به هر حال آن را به صورت رایگان تعمیر خواهد کرد. با توافق مادر، یک کره چوبی را در لوله لاستیکی جدید قرار دادم! و بله، پسر بعد از اینکه دوباره آن را باز کرد، مجبور شد با مادرش روبرو شود تا خبر بد و غافلگیرکننده را به او بدهد. مادرش او را مجبور کرد که آن را حضوری برای من بیاورد و عذرخواهی کند.»

 

 


جواهرات دیگر اتو کونزلی:

 

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید