قصه غریب آمد و گوینده هم
شیوهٔ مولانا جلالالدّین محمّد بلخی در آفرینش مثنوی بر مدارِ «داستان در داستان» قرار یافته است. داستانهایی که روایتگرِ آشکار و پنهانِ هستی و نیستی است. روایتِ «هست» در آیینهٔ «نیست». نیز پیرِ بلخ، خود را راویِ سرگذشتِ انسان میداند. انسان دور افتاده از اصل. اگرچه داستانگویی نزد مولانا موضوعیّت ندارد امّا آنچنان در این فن، ماهرانه جولان میدهد که کمتر فردی را میتوان اینسان در اوج دید.
در خوانشهای مکرّرِ بیتکرار از مثنوی با ابیاتی مواجه شدهام که به تنهایی بارِ یک داستان را به دوش کشیده و میتوان مؤلّفات داستان کوتاه به شرحی که پیش از این آمد را نیز در آنها بازجُست.
پس از خوانش داستانهای تکبیتی حاضر، آنچه در مخاطب باقی میماند اثری یگانه و پررنگ از معنایی است که جا مانده و ذهن را درگیرِ خویش کرده. تمامِ داستانهای موجود، از ادراکِ یک بزنگاه و یک لحظهٔ خاص، پدید آمدهاند که قوّتبخشِ وحدت تأثیر خواهد بود.
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر