منتسکیو
شارل دو منتسکیو (۱۶۸۹ – ۱۷۵۵) در خانوادهای ثروتمند در شهر بردوی فرانسه زندگی میکرد و تا چهلسالگی بهعنوان حقوقدان بهکار مشغول بود. او که در طول فعالیت حرفهای خود به سمتهای دادستان و قاضی کل هم رسید در حدود چهلسالگی مشاغل رسمی خود را رها کرد تا به تحقیق و پژوهش در فلسفه مشغول شود. مهمترین آثار او را در دودسته میتوان طبقه بندی کرد. نخست مطالعاتی تاریخی با گرایش علمی که به روشی تجربی به رشتهٔ تحریر در آمده است و از آن جمله میتوان به دو کتاب نامههای پارسی و تحقیق در علل پیشرفت و انحطاط رومیان اشاره کرد و دستهٔ دوم مطالعاتی فلسفی دربارهٔ منشاء قانون و رابطهٔ شهروندان با دولت که به نگارش کتاب روحالقوانین منجر شد. منتسکیو بیتردید در فلسفه از پیروان جانلاک بهشمار میرود. او اصول مهم فلسفهٔ سیاسی لاک یعنی تکیه بر فضیلت فردی به عنوان منشاء قانون و رابطهٔ فرد با دولت و هم چنین نظریهٔ اصالت آزادی در چارچوب اجتماع و نفع عمومی را بهعنوان مبانی نظریات خود اختیارکرده و نظریهٔ سیاسی خود را بر این اساس بنا میکند. البته او در زمان خود مخالفتهایی را از جانب کاتولیکهای متعصب تجربه کرد و به تبلیغ برای آزاد اندیشی و سکولاریزم متهم بود که زیرکانه با افزودن تکملهای بر روحالقوانین توانست عقاید خود را نزد مذهبیون متعصب توجیه کند. از نظر منتسکیو قانون چیزی جز روابط ضروری بین چیزها نیست. او منشاء اصلی قانون را عقل انسان میداند که باید حاکم باشد. به اینترتیب بهنظر او قانون هر قوم و کشوری بر مبنای کلیاتی بنا میشود که عقل به آنها حکم میکند. او نظریهٔ وضعی بودن کامل قانون را رد میکند و معتقد است مادام که یک قانون از دیدگاه عقل با وضع طبیعی بشر سازگار نباشد نمیتوان آنرا بهعنوان قانون پذیرفت. از نظر منتسکیو روابط میان دولت و ملت باید به حکم قانون مشخص شود. او قانون را چیزی میداند که به واسطهٔ آن آزادی همه محقق میشود. بر این مبنا آزادی آن است که فرد در آنچه قانون منع نکرده مختار باشد و به دلخواه خود عمل کند و در عین حال بهترین قوانین زمانی حاصل میشوند که تا آنجا که مصلحت اجتماع به خطر نیافتد بیشترین آزادی را به افراد اعطاء کند. منتسکیو بهشدت به نسبی بودن قوانین معتقد است. او میان اصول قانون و جزییات آن فرق قایل میشود و معتقد است اصول قانون بر مبنای احکام عقل شکل میگیرد و در همهجا یکسان است اما جزییات قانون به نسبت جامعهای که قانون برای آن وضع میشود تغییر میکند. به این معنی که به اعتقاد او هر جامعهای به اقتضای اوضاع تاریخی، مادی و معنوی خود به ضرورتهای خاص خود میرسد که قوانین آنجامعه باید با در نظر گرفتن جمیع این شرایط و به گونهای وضع شود که بیشترین میزان آزادی و امنیت را برای افراد آنجامعه به ارمغان بیاورد. او نهایت سعادت را در این میداند که کاری کنیم فرمان دهندگان به وظیفهٔ خود آگاهتر شوند و فرمان برندگان از فرمان بردن دلخوش باشند. منتسکیو بر مبنای مشاهدات تاریخی حکومت را در دنیا بر سه نوع طبقهبندی میکند: جمهوری، پادشاهی و خودسرانه. از نظر او جمهوری خود به دو زیر شاخه تقسیم میشود اگر همهٔ مردم در حکومت دخیل باشند به آن دموکراسی میگویند و اگر گروهی از مردم تنها در حکومت دخالت داشته باشند آن حکومت اریستوکراسی نام میگیرد. از نظر منتسکیو بنیاد هر دو نوع جمهوری میهندوستی است و بدون آن جمهوری بهوجود نمیآید. شرطهای دیگر تحقق جمهوری عبارتند از قانونخواهی و رعایت اصل برابری حقوق افراد در برابر قانون و احترام به حقوق فردی و اینکه حاکمان خیر عموم مردم را بر نفع شخصی خود برتری داده و برای انجام وظیفه حاضر به فداکاری و گذشتن از خواستههای شخصی خود باشند. او نمونههای صحیح جمهوری دموکراسی را در آتن قدیم و دولتهای هلند و سوییس در زمان خود میداند و بهعنوان نمونهای درست از جمهوری اریستوکراسی به دولت روم باستان اشاره میکند. از نظر منتسکیو بهترین نوع حکومت جمهوری است اما در عینحال آنرا مناسب جاهایی میداند که در آن کشور وسعت کمی داشته باشد و جمعیت کمی در آن زندگی کنند. حکومت پادشاهی از نظر او این است که یک فرد به عنوان پادشاه حاکم باشد و بر طبق قانون بر مردم حکومت کند. شرط دوم این نوع حکومت در این است که میان پادشاه و مردم طبقهٔ واسطهای باشند بهنام اشراف که وظیفهٔ آنها رساندن اوامر پادشاه به مردم و نمایاندن نیازهای مردم به پادشاه باشد. به اینترتیب از نظر منتسکیو در یک پادشاهی بنیاد حکومت بر شرافت، غیرت و آبرومندی طبقهٔ اشراف است. او بهعنوان مثال درست از یک حکومت پادشاهی به حکومت پادشاهی انگلیس در زمان خود اشاره میکند. از نگاه منتسکیو فضیلت در یک حکومت پادشاهی اصلی ضروری نیست. سومین نوع حکومتی که منتسکیو در نظر گرفته است و از نظر او پستترین نوع حکومت هم هست حکومت دل بخواهی یا خودسرانه است. در این نوع حکومت در روابط میان دولت و ملت هیچ حساب و کتاب و قید و بندی وجود ندارد و حاکم هر طور که هوس کند حکومت میکند و مردم چارهای ندارند جز اینکه تابع هوسهای حاکم باشند. در چنین حکومتی کارها فقط با زور پیش میرود و بنیاد این حکومت نیز بر ترس است. منتسکیو مثال درست این نوع حکومت را به آنچه در میان اقوام وحشی جریان دارد منسوب میکند. از نظر منتسکیو هر کدام از این حکومتها زمانی فاسد میشوند که بنیادشان سست شود. به اینترتیب جمهوری دموکراسی زمانی فاسد میشود که حس میهندوستی در میان مردم ضعیف شود و به تبع آن قانونخواهی و اصل برابری افراد و احترام به حقوق یکدیگر از میان مردم رخت بربندد. جمهوری اریستوکراسی زمانی فاسد میشود که گروه حاکم، قدرت خود را بیقاعده بهکار برده و از آن برای منافع شخصی سوءاستفاده کنند. یا آنکه تنبلی و خوشگذرانی در میانشان رواج پیداکند و آنها را از ادای وظایف خود در قبال بقیهٔ مردم باز بدارد. فساد حکومت پادشاهی در آن است که در میان اشراف حس شرافت و غیرت سست شود و آنها به جای توجه به حفظ شرافت طبقهٔ خود به دنبال کسب منافع شخصی بگردند. یا اینکه پادشاه عدالت را به بیرحمی مبدل کند یا به هر دلیلی طبقهٔ اشراف از میان برود. از نظر منتسکیو دربارهٔ حکومت خودسرانه فاسد شدن معنا ندارد چرا که آن نوع حکومت خود عین فساد است و درواقع حکومت نیست زیرا دلیل وجودی یک حکومت یعنی حفظ آزادی و امنیت مردم از آن حاصل نمیشود. در این نوع حکومت چون بنیاد بر ترس است سکوت حکمفرماست اما این سکوت بهمعنای رضایت عمومی نیست. در چنین حکومتی اصل برابری وجود دارد اما برابری در بندگی است و هرگاه ترس مردم از میان برود از چنین حکومتی اثری باقی نمیماند. با اینهمه این نکته گفتنی است که منتسکیو ادعا نمیکند که آنچه درمورد یک نوع حکومت ضروری و بنیادین است در نوع حکومت دیگر اصلاً وجود ندارد. دعوی او تنها این است که هر حکومتی برای دوام خود به یکی از بنیادهای بالا وابسته است مثلاً در حکومتهای پادشاهی و خودسرانه لزومی ندارد که فرد فرد مردم دارای فضیلتهایی چون میهندوستی یا قانونپذیری باشند چراکه در یکی قانون پادشاهی و در دیگری ارتش حکمران نظم را برقرار میکنند اما در عینحال این امکان وجود دارد که بعضی یا همهٔ مردم در نواحی تحت چنین حاکمیتهایی چنان قضیلتهایی را نیز دارا باشند. این درحالی است که در جمهوری دموکراسی هیچ تضمینی برای فاسدنشدن حکومت بهجز تعهد فرد فرد مردم به فضیلتهای موصوف موجود نیست. از نظر منتسکیو تربیت فرزندان در هر نوع حکومتی باید به گونهای باشد که بنیادهای حکومت را در نسلهای بعدی تقویت کند. به اینترتیب در جمهوری لازم است فضیلت سیاسی زیر بنای تعلیم و تربیت باشد و در پادشاهی لازم است تعلیم و تربیت حس شرافت را در کودکان تقویت کند. بر همین اساس منتسکیو ادعا میکند که در شیوهٔ جمهوری جرایم خصوصی نیز بهنوعی خصلت عمومی پیدا میکنند چون در نهایت به اساس دولت ضربه میزنند که بنیاد خود را بر فضیلت استوار میبیند اما در پادشاهی جرایم عمومی هم بهنوعی جنبهٔ خصوصی بهخود میگیرند چون اساس حاکمیت را نمیتوانند تهدید کنند. منتسکیو به اصل تفکیک قوا در هر دو نوع حکومت جمهوری و پادشاهی اصرار دارد. او میگوید هر حکومتی سه وظیفه دارد که باید توسط سه قوه بهمورد اجرا درآید اول قانونگذاری (قوهٔ مقننه) دوم اجرای قانون (قوهٔ مجریه) و سوم نظارت بر اجرای قانون و احقاق حق طبق قانون (قوهٔ قضاییه). او استدلال میکند که برای آنکه غرض اصلی از تشکیل حکومت که همانا حفظ آزادی و امنیت مردم است حاصل شود لازم است این سه قوه از هم جدا باشند و در کار هم دخالت نکنند تا قدرت حکومت تعدیل شود چراکه در صورت یکی شدن هرکدام از این سه قوه با دیگری یا یکیشدن هر سه امکان دارد قوانین ظالمانه وضعشده و بهطرزی ظالمانه اجرا شود از اینرو جمع شدن این سه قوه در یکجا عین بیقانونی است. در اینجا نمونههایی از اندیشهٔ منتسکیو را که از جمله فیلسوفان الهامبخش انقلاب فرانسه است از خلال تورق آثارش برجسته کرده و برای اطلاع خوانندگانی که میخواهند چشماندازی کلی از آراء این فیلسوف مهم عصر روشنگری بهدست آورند به فارسی برگرداندهام. از میان آثار منتسکیو روحالقوانین بهطور کامل به فارسی برگردانده شده است که در کتاب حاضر از این برگردان موجود استفادهای نکردهام. امیدوارم این مختصر برای جویندگان اندیشه سودمند واقع شود.
علیرضا بهنام
معشوق نبودن بدشانسی است، اما از این پس معشوق نبودن توهین است. نامههای پارسی، نامهٔ شمارهٔ ۳
میتوانم به شما اطمینان دهم که هیچ قلمروی به اندازهٔ قلمرو مسیح دچار جنگ داخلی نبوده است. نامههای پارسی، نامهٔ شمارهٔ ۲۹
آیا تصور میکنید خداوند ممکن است کسی را بهخاطر ایمان نداشتن به آیینی که بر او عرضه نشده است کیفر دهد؟ نامههای پارسی، نامهٔ شمارهٔ ۳۵
بهوقت تولد انسان باید بر او گریست نه به هنگام مرگاش. نامههای پارسی، نامهٔ شمارهٔ ۴۰
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر